دیروز تصمیم گرفتم ننویسم تا مدت ها...اما نمی خوام این جا رو هم از خودم بگیرم...کاری که بقیه دارن با من می کنن...دیگه هیچ چیزی ندارم...
دستهایت را
از روی گونههایم برندار
تا همه چیز سر جایاش بماند.
دستهایت را
اگر برداری
هم اشکها پایین میلغزند
هم گوشهی لبها پایین میافتد
آن وقت
نه از لبخند چیزی میماند
نه از برق چشمها.
پ.ن
ناف مرا به صبر بریده اند
تو محکم ترش کردی...
پ.ن
من می دونم...
سلام . خوب کاری میکنی نمیری . آخه من تازه اینجارو پیدا کردم . خیلیم خوشم اومده . اگه پایه ای تبادل لینک کنیم . خیلی باحالی
امیدوارم خوب بوده باشه.
سلام نیلوفر عزیز ، خیلی خوشحالم که از تصمیمت منصرف شدی ، می دونی نوشتن تو هر قالبی به هر شکلی جدای از اون کسی که اون نوشته رو می خونه حسی به خود آدم میده ، نوشت هاتو جدا از همه چیز بدون ... ولی در امتداد همون چیزا نوشته هاتو بنویس ..
کمل بکش خانوم 

راستی سیگاری ام که شدی
اما ماهی یکه 2 نخ ، مثل من ، اینجوری معتاددددد نمیشی .
راستی پست بسیار زیبایی بود ، دیگه هیچ چیزی ندارم !!!!
ممنونم
از کجا فهمیدی سیگاری شدم؟!:پی
ممنونم از اینکه همیشه سر میزنی
ایندفه پا بده حتمن می کشم...
بنویس...تا فرصت داری...
منم همین طور.
مرسی عزیزم
بیا برو کلاس زبان!یا هر کلاس دیگه ای که 4 تا کلمه با بقیه حرف بزنی...حرف غیر جدی...درست میشی!
می رم کلاس که!کلاس اسکیت!می گما یه روز قرار بذار بیا بریم بدوییم!!میای؟!
:)