خونه ی نیلوفر

خونه ی نیلوفر

بیا و ناگهانی دفترم را از زیر دستم بکش و بخوان ...
خونه ی نیلوفر

خونه ی نیلوفر

بیا و ناگهانی دفترم را از زیر دستم بکش و بخوان ...

یک روزی می رسد



دارم یک کار بزرگ انجام می دهم ...


بعد یکهو می بینی روزی رسید که خیلی خوشحال بودم ، راضی و آرام . کسی چه می داند؟ شاید شد!






نیلو . دی 90.


پ.ن: چقدر زود گذشت سالی که زیر نوشته هایم 88 می گذاشتم





نظرات 1 + ارسال نظر
زیبا چهارشنبه 21 دی‌ماه سال 1390 ساعت 10:49 ب.ظ http://zibarastegari.blogsky.com


خیلی قشنگ بود .....

ممنونم:)

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد