خونه ی نیلوفر

خونه ی نیلوفر

بیا و ناگهانی دفترم را از زیر دستم بکش و بخوان ...
خونه ی نیلوفر

خونه ی نیلوفر

بیا و ناگهانی دفترم را از زیر دستم بکش و بخوان ...

my home



هیچ کجا نمی شود....خانه ی خودم را می گویم...هیچ کجا خانه ی خودم نمی شود!

حتی هیچ خانه ی حقیقی دیگری...


من این جا را...همین خانه ی مجازی را...بیشتر از تمام حقایق ِدنیا دوست دارم...


نه اینکه همه چیز در این خانه درست باشد...همه همان طور باشند که می خواهم...نه...


این جا را دوست دارم،بیشتر از خیلی چیزها...

چون فقط من می دانم چه روزهایی را ثبت کرده ام...

چون  تمام رویاهایم،گذشته ام؛حتی آینده ام  را در این دیوار های مجازی نوشته ام...


چیزی فراتر از تمام داشتن هایم دارم...خانه...


نیلوفر.یک خانه به دوش(روزی که داشتیم از خونه ی حقیقیمون اسباب کشی میکردیم!)





پ.ن:

اونم یه عکس از خونه ی مجازی منه:)گفتم اگه شنا بلد نیستین از این به بعد نیاین:پی

اگه غرق شین من مسئول نیستما!



نظرات 7 + ارسال نظر
هومنگ معینگ سه‌شنبه 21 مهر‌ماه سال 1388 ساعت 11:43 ب.ظ http://hooman68.com

آره..باهات موافقم...
اما این خونت اجاره ایه و یه صاحب خونه همیشه بالا سرته( Blogsky )
بیا توام به جمع ما وردپرسیا بپیوند...
یه هزینه ای جمع کن یه خونه بخر شخصی...
اونجوری مهمونای بیشتری میان خونت...

مخلصم.
هومن معین

ای بابا...پولمون کجا بود...:)
اما شاید این کارو کردم...نمی دونم...باید روش فک کنم!:)

چاکریم رئیس!:)
نیلوفر

محمود چهارشنبه 22 مهر‌ماه سال 1388 ساعت 12:46 ق.ظ http://my-idle-talks.blogspot.com/

اول !!
سلام .
اون اردکه هم ماله خودته ؟
من با قایق میام ! برق هم اختراع شده نیازی به شنا نیست که :دی

دوم شدین:دی:دی

نه گفتم اگه یه دفه دزدای دریایی حمله کردن،خواستن قایقتون رو بدزدن...بعد شما رو انداختن تو آب...بتونین شنا کنین:)
البته قرار شده غریق نجات هم از بچه های بلاگ اسکای که خونه هاشون همون وراس بذاریم...:))
به سرم زد، یه بازی بذارم برای دوستای وبلاگ دارم:)
حالا خبرشو میدم:)

سیامک سالکی چهارشنبه 22 مهر‌ماه سال 1388 ساعت 03:36 ق.ظ http://tighoabrisham.blogsky.com

سلام نیلوی خانه به دوش، خوبی؟

یا قمر بنی هاشم!
این که شبیهه زندان آلکاترازه، نه نه بیشتر تو مایه های کاخ کنت دراکولاست!
آخه من بدبخت چه جوری بیام اونجا، اصلا تو از اولشم با من لج بودی، میدونستم یه روزی سرمو زیر آب میکنی!!!

ولی از شوخی گذشته عکس جالبیه، یه جورایی ترسناکه و همینم بهش جذابیت میده، یه رمز و رازی تو این کاخه، یاد عنوان کاخ تنهایی افتادم (کتاب خاطرات ثریا اسفندیاری بختیاری).
ولی زندگی تو همچین جایی اونم تو یه نقطه ی دور افتاده، دور از همه و تنها خیلی لذت بخش و غریبه.

فعلا.

سلام:)
خونه به این قشنگی:)

آره خیلی غریبه...این واژه رو دوست دارم...

مرسی مستر:)

محمد مزده چهارشنبه 22 مهر‌ماه سال 1388 ساعت 11:15 ب.ظ http://foulex.blogsky.com

چیزی فراتر از تمام داشتن هایم دارم...خانه...

خیلی قشنگ بود
من آمادگیمو اعلام می کنم که غریق نجات این خونه بشم :دی

ممنونم:)

خب باید ازتون تست بگیریم...چند تا از بچه ها رو برای آزمایش میندازیم تو آب...اگه نجاتشون دادین قبولین:)
می تونین مورد های مورد آزمایش رو هم خودتون انتخاب کنین:)

محمود پنج‌شنبه 23 مهر‌ماه سال 1388 ساعت 10:54 ق.ظ http://my-idle-talks.blogspot.com/

من داشتم اول میشدم !
داورو خربدن ! نامردیه !


همیشه اول باشید - محمود

اشکال نداره...نباید روحیه ات رو ببازی:)
تو می تونی:)

نیما۱۳۹۴ جمعه 24 مهر‌ماه سال 1388 ساعت 11:29 ب.ظ http://www.nima1394.blogfa.com

تو آدرس بده با شنا که چه عرض کنم باکله میام

:))
برای همین که آدرس نمیدیم دیگه:دی
دوستان با هلی کوپتر خودشون رو مب رسونن:)
اما جدا از شوخی خونه ی من همین بلاگه:)
شما همین جا هم بیاین قدمتون رو چشم:)

pink.nm نرگس سه‌شنبه 12 آبان‌ماه سال 1388 ساعت 06:33 ب.ظ

سلام نیلوفر جان

صحنه های زشت و زیبا
درتماشا خانه
فراوان است.

چهره آرای جهان
نقش آفرین عشق و مرگ
صحنه ها را کارگردان است.

تقدیم به دوست خوبم
با آرزوی موفقیت برایت

مرسی عزیزم:)
خیلی خوشحال شدم که اومدی اینجا نرگس جان...
امیدوارم همیشه موفق و سلامت باشی:)
:X

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد