خونه ی نیلوفر

خونه ی نیلوفر

بیا و ناگهانی دفترم را از زیر دستم بکش و بخوان ...
خونه ی نیلوفر

خونه ی نیلوفر

بیا و ناگهانی دفترم را از زیر دستم بکش و بخوان ...

۱۳۸۹




دلا مژده دادی که این بی قراری نشان بهار است...


دانلود کنید(یه عیدی از طرف منه:پی)



داره بهار میشه...عید میشه...هممون حتما تو این سالی که گذشت شادی ها و غم هایی داشتیم...شاید خیلی هامون زندگیمون عوض شد...شاید هم خیلی ها زندگیشون بهتر که نشد هیچ؛بدتر هم شد...و شاید خیلی هامون تازه فهمیدیم که چجوری باید زندگی کنیم...یا تصمیم های جدی برای زندگیمون گرفتیم...اما من همیشه نزدیک عید که میشه یه رسم دارم...از کسایی که دوسشون دارم می خوام بگن چه آرزویی دارن؟...تا سر سفره ی هفت سین که برام قداست ِ خاصی داره از خدا بخوام آرزوشونو برآورده کنه...


شما چه آرزویی دارید برای سال 1389؟



پ.ن

اگه خواستین می تونین خصوصی بگین


پ.ن

بیا ای نسیم ِآرزو... برای دلم قصه بگو...



نظرات 17 + ارسال نظر
محمد مزده پنج‌شنبه 20 اسفند‌ماه سال 1388 ساعت 03:07 ب.ظ http://foulex.blogsky.com

چه سوال نازی :دی
من ده بیست تا آرزو دارم :دی
ولی اونی که برای سال دیگه از همه برام مهم تره ، بعد از سلامتی و این حرفا اینه که تو سال دیگه رمان مشترکی که داریم با یکی از دوستان که اتفاقا ، خیلی هم آشناست ، می نویسیم رو بتونیم چاپ کنیم :دی

به به...با این دو تا نویسنده ی ماهر حتما آرزوتون بر آورده میشه:)

محمود پنج‌شنبه 20 اسفند‌ماه سال 1388 ساعت 05:08 ب.ظ

آرزوم اینه که در مدارس ما موسیقی جایگزین زنگ مزخرف نقاشی و خوش نویسی شود و زنگ ورزش ما به زنگ شنا و آموزش رقص تبدیل بشه ... اگر این آرزوم برآورده بشه خیلی از آرزو های دیگه ام بر آورده شده حتما !

شاد باشید - محمود

چه آرزوی فرهنگی ورزشی اجتماعی ِ خوبی!:)

جوجه اردک زشت پنج‌شنبه 20 اسفند‌ماه سال 1388 ساعت 07:47 ب.ظ http://13l.blogfa.com

سلام
این همه نوشتی و من نخوندم!!!
بعضی حس ها مشترکن.

اوهوم

حامد پنج‌شنبه 20 اسفند‌ماه سال 1388 ساعت 11:40 ب.ظ http://www.pureformality.wordpress.com

1388 | نیلوفر جان شادی به ما نیومده ...

برادرم کشته شد ، خواهرم شهید شد ، مادرم رخت سیاه پوشید ، دوستم منو فراموش کرد ، عشقم گم شد ، خودم هم فقط قدم زدم .

آرزویی ندارم جز خوشی برا شما ... شمایی که هستید و ما ، انگاری نیستیم .

براتون آرزوی سلامتی و شادی می کنم دوست من

دل-زاد کولی جمعه 21 اسفند‌ماه سال 1388 ساعت 08:38 ق.ظ http://Gitan.blogsky.com

ارزو ...
ظهور
همین

اوهوم می فهمم...

دل-زاد کولی جمعه 21 اسفند‌ماه سال 1388 ساعت 09:09 ق.ظ http://Gitan.blogsky.com

دانلود کردیم. عالی بود. ممنون

قابل نداشت:)

فرهاد جمعه 21 اسفند‌ماه سال 1388 ساعت 09:22 ب.ظ

سلام نیلو ، آخرین باری که به وبت سر زدم ، موقعی بود که گفتی دیگه نمینویسی واس بلاگ ، یهو توی کشکول هومن دیدم نظر دادی که می خوای گردگیری کنی ( نمیدونم مال کی میشه ) ولی گفتم نامردیه نیام

زیاد مطالبتو نخوندم ، این اولین مطلبی بود که تا ته خوندم

بگذریم ، خوشحالم که برگشتی

در مورد امسال ، خیلی واس من خوب بود ، البته خیلی بدی ها هم داشت که به خوبی هاش نمیرسید ، فهمیدم چطور باید زندگی کنم ، راه خودمو یک جورایی پیدا کردم

در مورد آرزو هم ، اول اینکه همه ( + خودم ) یک زندگی بی دردسر ، و موفق داشته باشند و شادو سرحال کنار هم زندگی کنن

امیدوارم ، سال جدید بتونم بیش از پیش به وبت سر بزنم

موفق و پیروز باشی ، فرهاد ( King-D قدیم )

ممنونم فرهاد جان...منم خوشحالم بعد از این همه مدت برام کامنت گذاشتی...

برات آرزوی سلامتی و شادی می کنم:)

مرسی فرهاد جان...ممنون از لطفت:)

نقاب شنبه 22 اسفند‌ماه سال 1388 ساعت 12:18 ق.ظ http://ps-neghab.blogsky.com/

هیــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــچ..

هیـــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــچ

و.........

هیــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــچ

صابر جان برای شما هم آرزوی سلامتی و شادی می کنم در این سال جدید...که هیچ چیزی مثله این دو ارزش نداره...

علیرضا(غریبه) شنبه 22 اسفند‌ماه سال 1388 ساعت 12:38 ب.ظ

God I do not leave
خدایا من رها نکن
Read I think today is the last day of my life
بگذار فکر کنم امروز آخرین روز زندگی من است
I laugh at the time of death, and I have around me when I cry, I cry and laugh around me
می خواهم در زمان مرگ خنده کنم و اطراف من گریه کنند چون من گریه کردم و اطراف من خندیدند
My God
خدای من
Memories for years to count but I did not count
خاطرات را شمارش کردم ولی سال ها را شمارش نکردم
Read this page later years can also count
بگذار از این به بعد سال ها را نیز شمارش کنم
Give it to me the way it is when my friends pass, as they help to
مرا آن سوی راه قرار بده وقتی دوستانم از آن می گذرند، تا کمک شان کنم
God forever in my heart Be strong and shelter alone, even when my heart stopped and body
خدایا تا ابد قوت قلبم باش و پناه تنهایی حتی زمانی که قلب و جسم من ایستاد
Big says: love is when you find yourself spending every wish on him
بزرگی می گوید: عشق آن است که همه خواسته ها را برای او آرزو کنی
I be happy for all my friends I wish
من هم شاد بودن را برای تمامی دوستانم آرزو می کنم

مرسی علیرضا جان برای این متن قشنگ...
برات آرزو می کنم همیشه در پناه خدا باشی...

علیرضا(غریبه) شنبه 22 اسفند‌ماه سال 1388 ساعت 12:41 ب.ظ

God I do not leave
خدایا من رها نکن
Read I think today is the last day of my life
بگذار فکر کنم امروز آخرین روز زندگی من است
I laugh at the time of death, and I have around me when I cry, I cry and laugh around me
می خواهم در زمان مرگ خنده کنم و اطراف من گریه کنند چون من گریه کردم و اطراف من خندیدند
My God
خدای من
Memories for years to count but I did not count
خاطرات را شمارش کردم ولی سال ها را شمارش نکردم
Read this page later years can also count
بگذار از این به بعد سال ها را نیز شمارش کنم
Give it to me the way it is when my friends pass, as they help to
مرا آن سوی راه قرار بده وقتی دوستانم از آن می گذرند، تا کمک شان کنم
God forever in my heart Be strong and shelter alone, even when my heart stopped and body
خدایا تا ابد قوت قلبم باش و پناه تنهایی حتی زمانی که قلب و جسم من ایستاد
Big says: love is when you find yourself spending every wish on him
بزرگی می گوید: عشق آن است که همه خواسته ها را برای او آرزو کنی
I be happy for all my friends I wish
من هم شاد بودن را برای تمامی دوستانم آرزو می کنم

علیرضا(غریبه) شنبه 22 اسفند‌ماه سال 1388 ساعت 01:02 ب.ظ

سلام

خدایا رهایم نکن
سلامتی، خوشبختی، شادی، پیروزی و عشق روز افزون برای تمام کسانی که دوستشان دارم و می دانند و نمی دانند، و خودم.
امیدوارم سال جدید برای کسانی که سال خوبی نداشتند بهترین سال رقم بخورد و برای کسانی که سال خوبی داشتند بهتر از سال قبل برایشان باشد.
خیلی حرف زدم تو سال 88، خیلی چیزا که باید می گفتم رو نگفتم و خیلی چیزا که نباید رو گفتم اما.... خدایا بهترم کن
خیلی وقته چرند و پرندام بد شده، آرزو می کنم بهتر از قبل تویه سال جدید بتونم بنویسم، شعر که تا حالا ننوشتم کاش 89 یه شعر بنویسم(آرزو بر جوانان عیب نیست، هست؟؟!!!)
دلم واسه فروم پرشین یوزر و تمام آدماش تنگ شده، کاش می شد برگردیم به عقب شاید اون موقع خیلی چیزا رو نمی گفتم و خیلی چیزا رو نمی شنیدم
شاد باشی و خوشبخت

امیدوارم سال 89 برات پر از شادی باشه...فکر می کنم اگه خودت بخوای حتما بهش می رسی...

تو هم شاد باشی و سالم...

نیما نوری یکشنبه 23 اسفند‌ماه سال 1388 ساعت 02:10 ب.ظ http://blog.n2d.ir/

عیدت مبارک نیلوفر !
سال خوبی داشته باشی . . . .

عید . . . :-<

ممنونم...عید شما هم مبارک...

امیدوارم این سال جدید برای کشورمون هم خوب باشه...

فارeس دوشنبه 24 اسفند‌ماه سال 1388 ساعت 08:21 ب.ظ

کلا یادم رفته بود که عید نزدیکه !
از اینکه دوستان قدیمی رو اینجا میبینم خیلی خوشحالم و برای همشون آرزوی موفقیت میکنم.

منم برات آرزوی سلامتی و شادی دارم فارeس
عیدت هم مبارک

فارeس دوشنبه 24 اسفند‌ماه سال 1388 ساعت 08:21 ب.ظ

راستی می میرین موطن ^.^

آخه ببین چی نوشتی؟:پی
شاید نریم...تا چه شود!

حامد دوشنبه 24 اسفند‌ماه سال 1388 ساعت 08:35 ب.ظ http://www.pureformality.wordpress.com

حالا نیلوفر جان شما آرزوت چیه ، ؟

نوبت شماست که بگی و ما برات دعا کنیم ...

اگه خصوصیه خصوصی به همه بگو

جواب اون کامنت منم هم ندادی ...

منم برات آرزو می کنم خوشحال زندگی کنی .

برام دعا کنید که کسایی که دوسشون دارم همیشه سلامت باشن و مرگ من قبل از مرگ اون ها باشه...:)


ممنونم حامد جان

فریده یکشنبه 8 فروردین‌ماه سال 1389 ساعت 11:58 ق.ظ

مرسی به خاطر آهنگ!!! کلی وقته دنبالشم!

خواهش می کنم...

غریبه ی آشنا سه‌شنبه 10 فروردین‌ماه سال 1389 ساعت 09:28 ب.ظ

ببینم تو با محمد نسبی داری تو شیرازی یا نه قصد مزاحمت نیست و محمد عطا..... bf تو هس یا نه

نه من شیراز نیستم...محمد هم نمی شناسم!

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد