خونه ی نیلوفر

خونه ی نیلوفر

بیا و ناگهانی دفترم را از زیر دستم بکش و بخوان ...
خونه ی نیلوفر

خونه ی نیلوفر

بیا و ناگهانی دفترم را از زیر دستم بکش و بخوان ...

مهر 2

  


امروز چندمه؟


فرصت کمه ،خودتو جمع و جور کن، اگه نمی تونی از الان بگو نه و خودتو راحت کن. همین.





نظرات 3 + ارسال نظر
سیامک سالکی سه‌شنبه 4 مهر‌ماه سال 1391 ساعت 03:14 ق.ظ http://1001shabeman.blogsky.com

سلام نیلوفر عزیز، خوبی؟
سخت مشغولیا. برات آرزوی موفقیت میکنم دوست قدیمی.

سلام سیامک جان . آره سخت مشغولم.

ممنونم. به دعای شما نیاز دارم:)

غریبه(علیرضا) سه‌شنبه 4 مهر‌ماه سال 1391 ساعت 06:29 ق.ظ

چقدر صریح...
هر کسی هستی سریع... اینجور که نیلو صحبت می کنه تابلوه که شوخی نداره... وردنه و چوب اسکیت و این حرفا و... ادامه داستان
شاد باشی و خوشبخت
معذرت اسپم نوشتم. دلم گرفته بود هیچی هم به این مخم نرسید.

علیرضا جان با خودمم:پی
آخه آدم نمی شم بشینم درس بخونم:دی

میلاد آرشام چهارشنبه 5 مهر‌ماه سال 1391 ساعت 01:12 ق.ظ http://arsentus.blogsky.com

بگیر درستو بخون دیگه
همش پای نتی
(صحبت های مامی بنده موقع امتحانا... البته خیلی سانسور داره هااااااا)

مامانت راس میگه:پی گوش کن بهش

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد