خونه ی نیلوفر

خونه ی نیلوفر

بیا و ناگهانی دفترم را از زیر دستم بکش و بخوان ...
خونه ی نیلوفر

خونه ی نیلوفر

بیا و ناگهانی دفترم را از زیر دستم بکش و بخوان ...

تولدم






در بیست و سه سالگی تصمیم گرفتم که یک آدم معمولی باشم.







نظرات 5 + ارسال نظر
[ بدون نام ] پنج‌شنبه 23 آذر‌ماه سال 1391 ساعت 09:45 ب.ظ

خیلی خیلی متاسفم
امیدوارم خدا رحمتشون کنه...

ممنون دوست من که خودتو معرفی نمی کنی.

[ بدون نام ] پنج‌شنبه 23 آذر‌ماه سال 1391 ساعت 11:54 ب.ظ

...
تولدتم مبارک باشه ...

موتوشکرم

علیرضا(غریبه) دوشنبه 11 دی‌ماه سال 1391 ساعت 11:17 ق.ظ

سلام
اولا بیست و سه سالگیت با تأخیر مبارک... شرمنده دیر دارم می گم. بدون هیچ بهانه ای
دوما پیشنهاد می کنم حداقل واسه خودت خاص باشی. آدمها همیشه بار کمتری از اونی که آرزو می کنن نصیبشون می شه. پس فوق العاده و خاص باش.
سوما اگر هم معمولی باشی یک رو باید برداری :دی
چهارما قالب نو مبارک
پنجما
شاد باشی و خوشبخت

ممنونم ممنونم:) خاص یا معمولی سعی می کنم خودم باشم:)

خوبه قالبم؟:پی

محمد مزده شنبه 30 دی‌ماه سال 1391 ساعت 06:42 ب.ظ

تسلیت میگم

سلااااااااااااااام کجایی آقای مزده ؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟

مهدی یکشنبه 22 بهمن‌ماه سال 1391 ساعت 06:36 ب.ظ http://spantman.blogsky.com

as wish as you want. however, the ordinary people are more trustable

یس

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد