خونه ی نیلوفر

خونه ی نیلوفر

بیا و ناگهانی دفترم را از زیر دستم بکش و بخوان ...
خونه ی نیلوفر

خونه ی نیلوفر

بیا و ناگهانی دفترم را از زیر دستم بکش و بخوان ...

جنون





تا جنون

فاصله ای نیست
از اینجا که منم!




اخوان ثالث




نظرات 3 + ارسال نظر
محسن دوشنبه 14 اسفند‌ماه سال 1391 ساعت 10:22 ب.ظ

تقدیم به تو

همان رنگ و همان روی،

همان برگ و همان بار.

همان خنده ی خاموش در او خفته بسی راز،

همان شرم و همان ناز.

همان برگ سپید به مثل ژاله ی ژاله به مثل اشک نگونسار،

همان جلوه و رخسار.

نه پژمرده شود هیچ،

نه افسرده؛ که افسردگی روی

خورد آب زپژمردگی دل.

ولی در پس این چهره دلی نیست.

گرش برگ و بری هست،

زآب و ز گلی نیست.

هم از دور ببینش.

بمنظر بنشان و به نظاره بنشینش.

ولی قصه ز امّیدهایی که دراو بسته دلت، هیچ مگویش.

مبویش.

که او بوی چنین قصه شنیدن نتواند.

مبر دست به سویش.

که در دست تو جز کاغذ رنگین، ورقی چند، نماند

به به:) ممنونم

مهدی چهارشنبه 23 اسفند‌ماه سال 1391 ساعت 12:40 ب.ظ http://spantman.blogsky.com

موافق نیستم با جنون فاصله ای نیست از همین جایی که من هستم نه جایی که تو هستی

:) جنون خوبه ، کاش هیچ کس باهاش فاصله نداشته باشه ..

اشکان - فروردین چهارشنبه 23 اسفند‌ماه سال 1391 ساعت 01:36 ب.ظ http://ashteroh.blogspot.com/

عکس جالبیه

عاره

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد