خونه ی نیلوفر

خونه ی نیلوفر

بیا و ناگهانی دفترم را از زیر دستم بکش و بخوان ...
خونه ی نیلوفر

خونه ی نیلوفر

بیا و ناگهانی دفترم را از زیر دستم بکش و بخوان ...

اینجا آخرین پناهگاهست. سنگری برای تمام داشتن ها و نداشتن ها.حرف هایی که می توان زد و تمام حرف هایی که پشت این کلمات پنهانند. پشت هر حرف ساده و معمولی چیزهایی هست که حتی نمی شود نوشت. بعد می بینی چقدر بار یک جمله زیاد است.چقدر سخت است انتخاب کلمه ای که همه چیز ا در خودش جای دهد و پنهان کند. و بعد حتی خودت هم به یاد نیاوری که چه می خواستی بنویسی و چه چیزهایی را پنهان کرده ای.

برای همین وقتی گذشته ات را می خوانی خیلی ساده و عادی به نظر می رسد... خیلی ساده و عادی ...

نظرات 0 + ارسال نظر
برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد